زهرا خانم رو به سید رضا گفت: «یعنی غیبت میشه؟»
سید رضا دستی به ریشش کشید و گوشه لبهایش را پایین داد و گفت: «چی بگم ... خوب شاید راضی نباشند ما از مشکلاتشون بدونیم.»
زهرا خانم: «مریم توضیح داد.»
سید رضا: «این دیگه توجیه؛ مریم در مورد بیماری میگفت شما سؤال کردی ارثیه و نمیدونم چند تا بچه دارن از این چیزها.»